از کجا بفهمیم دچار فرسودگی شغلی شده ایم؟

از وقتی که وارد محیط کار شده ام تا به الان( حدود 8 – 9 سال پیش)، افرادی را دیده ام که ناخواسته یا ندانسته دچار فرسودگی شغلی شده اند.
آن زمان با خود می اندیشیدم که مگر چنین چیزی ممکن است که گروهی از آدم ها همگی با شکایت های مشابه و یکسان، همگی به راندمان کاری شان، بدون اینکه حتی خودشان بخواهند، آسیب بزنند؟ فرایندی که اتفاقا اکثرا ناخواسته و نادانسته بود. مسئله ای که از حوزه ی آگاهی ما دور باشد، اول باید راه به فهم و تشخیص آن برای خود بگشاییم و سپس به درمان آن بپردازیم.

فرسودگی شغلی علائمی دارد که به شرح زیر است:

خستگی مزمن یا بی انرژی بودن مداوم

این فرد به طور دائمی یا اکثر مواقع حس می کند کوه دماوند را سه دور بالا و پایین رفته است، یا از یک سفر طولانی بازگشته است. این حس، یک حس دائمی است که فرد تجربه اش می کند،


اینکه فرد، بی دلیل احساس خستگی کند، جدا از مسائل مربوط به جسم( از قبیل کمبود ویتامین d ، کم خونی، کمبود برخی از املاح معدنی و…)یا خستگی واقعی که ناشی از کار زیاد می باشد که کاملا هم طبیعی است، باید اول به فرسودگی و فشار ناشی از کار اندیشید و متمرکز شد.

احساس خواب آلودگی بدون علت خاص

فردی که مدام طی ساعات کاری، در حال چرت زدن است یا به زور تلاش می کند چشمانش را باز نگه داشته و کار کند، ممکن است دچار یکی از علائم فرسودگی شغلی باشد. خواب آولدگی که بدون هیچ منبع مشخصی است.

ترک کار، بدون علت مشخص

افرادی که بدون هیچ علت خاصی، صرفاً تحت تأثیر بهانه های موهوم، مدام در حال ترک کار می باشند. وقتی بیشتر بررسی و پرس و جو می کنیم، میبینیم که عواملی چون فرسودگی شغلی و نداشتن راهکار جهت رفع امور مربوط به آن، در ترک کار فرد تاثیرگذار است. این موضوع به یک محل کار ختم نمی شود. بلکه زمانی که فرد، در جاهای دیگری مشغول به کار می شود نیز، بعد از مدتی تمایل به ترک کار پیدا می کند.
این موضوع حتی تاجایی ادامه می یابد که دیگر از تغییر شغل خود ناامید می شود و تمام این نشدن ها را به خود نسبت می دهد. گاهی حتی برای همیشه محیط شغلی را ترک و خانه نشین می شود. بدون اینکه برای آن راه حلی برگزیند.

پرخاشگری

پرخاشگری و عدم کنترل خشم، یکی از عمده ترین علائم فرسودگی شغلی است. فرد در کنترل هیجانات منفی ناتوان است .در نتیجه، به طور دائم با بقیه درگیر می شود و این درگیری در فرایند کار تاثیرگذار است.

ناامیدی

این جمله که آدمی به امید زنده است، در اکثر مواقع جمله ی درستی است. امید نوری در اوج تاریکی است.
زمانی که فرد دچار فرسودگی می شود، ناامیدی یکی از آن عواملی است که گاه و بیگاه دامن فرد را گرفته و نمی گذارد رو به جلو حرکت کند و به کارش کیفیت دهد. فرد از هر آنچه که به کار و فرایند شغلی مربوط است و رساندن خود به حداکثر استانداردها، به کل ناامید می شود. خود را بی عذضه می پندارد و به کل میدان را خالی می کند. در صورتی که پاک کردن صورت مسئله راه حل نیست.

بی انگیزگی

انگیزه بهتر است از درون بجوشد. اینکه ما، از درون، دنبال بهتر شدن اوضاع و بهتر شدن امور شغلی خود باشیم، خیلی بهتر است تا اینکه کسی از بیرون به ما دستور صادر کند و از ما توقع داشته باشد تا امور را همان طور که او میخواهد و دستوراتش ما را هدایت می کند، رفتار کنیم.
در هر صورت ممکن است هر آدمی دست کم یک بار در زندگی خود دچار بی انگیزگی شود. این بی انگیزگی ناشی از عوامل متعددی است. یکی از آن ها فرسودگی شغلی است که می تواند در فرد ایجاد بی انگیزگی کند.

احساس بی کفایتی یا بی عرضگی

فرد حس می کند بدرد هیچ کاری نمی خورد. حس می کند که نسبت به همه ی کارمندان شبیه به خود، کم بازده و بی کفایت است. دائم خود را مقایسه می کند. هر بار هم در مقایسه، شکست می خورد. احتمالا یکی از علائم و نشانه های فرسودگی در فرد نمایان شده است.

فراموشکار شدن

دائم فراموش می کند که امروز قرار بود چه کاری انجام دهد. برنامه امروزش چه چیزی است و … معمولا از برنامه کاری خود، جا می ماند. اغلب هم به خاطر فراموشکاری مکرر، توبیخ می شود.اما نمی تواند این مشکل را برطرف کند.

عدم تمرکز در کار

فرد دائم حواسش جای دیگر است و به خاطر عدم تمرکز حواس، بازدهی کار از قبل پایین تر می آید. این عدم تمرکز می توانهد لطمه های غیر قابل جبرانی در بلند مدت به کیفیت کار فرد بزند.

دردهای مزمن جسمانی

این دردها می تواند شامل درد قفسه سینه، تپش قلب، دل درد، دل پیچه، سردرد، سرگیچه، غش و… شود. در علم روانشناسی، به مجموعه ی این علائم، اختلال سایکوسوماتیک(روان تنی) میگویند. دردهایی که منشأ جسمی جدی را دنبال نمی کنند. بلکه تماماً با عوامل روانی در ارتباط اند.

افزایش بیماری ها

ممکن است تعداد بیماری هایی که یک فرد در این ایام( فرسودگی) دچارش می شود، ازدیاد یابد. به طوری که فرد در فواصل زمانی کوتاه، دچار سرماخوردگی، آنفولانزا و عفونت های مزمن و … می شود. این بیمار شدن ها نیز، تمامی ندارد. زمانی که بیماری فعلی بهبود یافت، بیماری دیگر سر و کله اش پیدا می شود. به طوری که دیگر فرد را کلافه و درمانده می کند.

– در آخر، اگر فرد، 5-6 علامت به بالا از علائم فوق را داراباشد، می توان به فرسودگی شغلی شک کرد و باید مداخلاتی در این زمینه صورت پذیرد.

بهاره نام یار وب‌سایت
این بار آمده ام تا ماندگار شوم...! جاودانگی بهترین است. ولو فقط با یک جمله ی ساده. آن یک جمله می شود اثر انگشت تو در دنیایت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *