مهم ترین موانع ارتباطی در روابط بین فردی

در جمع همکاران بعد از انجام کار طولانی نشستم و استراحت کوتاهی کردم. اتفاقا همکاران نیز خوراکی های مختلف مهمان کرده بودند. لذت در کنارشان بودن را دوبرابر می کرد. نشستیم و از هر دری حرف زدیم. اما دائم دلشوره کار داشتم. همیشه گپ زدن باعث می شد زمان از دستم در برود. سوالی از سریال های معروفی که اتفاقا در ایام خاصی از سال در سال گذشته از تلوزیون پخش می شد از همکاران سوال کردم. همکارم هنوز حرفم تمام نشده بود که گفت: اه ! تو هم که دائم به سریال های تکراری چسبیدی. در حالی که من همزمانی دو رویداد را قبلا می خواستم مرور کنم. چیزی جز آن در ذهنم نبود.

خلاصه حرف در دهانم ماسید. باعث شد دیگر ادامه ندهم و حرفم را قطع کنم.

در بین جمع دوستان یا حتی خانواده از این دست موانع ارتباطی بسیار دیده می شود. من می خواستم با تعریف کردن این ماجرای کوتاه به یکی از آن ها اشاره کنم.
حال سراغ تک تک موانع ارتباطی که معمولا در ارتباطات مان خودنمایی می کند، خواهیم رفت.

در ادامه به مواردی در این زمینه اشاره می کنم.

قضاوت کردن

از مهم ترین موانع ارتباطی است که معمولا فرد را از ادامه صحبت باز می دارد قضاوت کردن است. اگر متاهل باشید، احتمالا برایتان اتفاق افتاده که با همسر خود درباره موضوع مهم یا ماجرایی که بیرون از منزل برایش رخ داده حرف بزنید. زمانی می رسد که او از خانم همکار در محل کارش با شما صحبت کند. اگر خانم هستید ممکن است بدون اینکه بشنوید و کاملا جزییات را بررسی کنید، زود قضاوت کنید که به قصد و قرض خاصی، داشته که با شما سر صحبت را باز کرده است. و شروع کنید به حمله کردن به طر همسر که حتما نیت سوءی داشتی و …

مسئله قضاوت گری می تواند برای شما به عنوان خانم نیز پیش بیاید. درست زمانی که درباره ماجرای تلفن به مادر و حرف ها وجزییات اش با همسر صحبت می کنید، به محض اینکه صحبت به آنجا می رسد که مادرتان، راهکار ارائه کرده، ممکن است همسرتان  فرض را بر این بگذارد که مادرتان قصد دخالت در زندگی شما را دارد. در حالی که قصد و نیت مادرتان در واقع کمک بوده است و همسر شما قضاوت زود هنگام کرده است.

مسخره کردن، کوچک کردن و تحقیر کردن

زمانی که همسرتان با شما صحبت می کند، حتما شما را مهم ترین فردی دانسته که با او مسائلش را مطرح کند.حتما آن قدر آن مسئله برایش پر اهمیت است که دوست دارد دربارش حرف بزند. پس لطفا طبق آن چه استاندارد شماست تحقیرش نکنید. شاید او فکر می کند که کاری که می کند، درست و بی نقص است. اینکه او را مسخره کنید یا کوچک بشمارید، شایسته نیست.

باید سعی کنید با او همدلی کنید. هم پای او باشید و از هر کمکی برای بهتر شدن اوضاع دریغ نکنید. نه اینکه با نگاه از بالا به پایین و تحقیر آمیزتان مانع از برقراری رابطه درست تان شوید.

دستور دادن

“این که من می گم درست است. “باید این کار را انجام بدهی”. نپرس فقط انجام بده”.

این ها جمله هایی است که زیر مجموعه دستور دادن قرار می گیرد.  باید قبول کنید که دیگران به عنوان یک فرد عاقل و بالغ خودشان هویت مستقل و جداگانه ای دارند. پس نمی توان به آن ها دیکته کرد که چه کاری را انجام دهند. در یک جمله دوران برده داری مدت هاست که به پایان رسیده است. باید بیشتر به نوع رفتار با طرف مقابل دقت کنید.

مقصر شمردن دیگری

گاهی در بین گفت و گوها شاهد این مسئله هستیم که یک نفر دنبال مقصر جلوه دادن طرف مقابل است. این مدل افراد، جزء افرادی هستند که اصلا گوش شنوایی ندارند. تنها منتظر تمام شدن حرف طرف مقابل هستند تا حرف خود را ثابت کنند. همیشه خودشان را بی تقصیرترین فرد روی زمین می دانند. در حالی که از نظر آنها بقیه ی افراد همه مشکل دارند. همه ایراد دارند. این بقیه هستند که سر او کلاه می گذارند. این بقیه هستند که با او بد مدارا می کنند.

این گونه افراد، خود را مبرّا از هر گونه خطا و اشتباه می دانند و ارتباطی  که برقرار می کنند معمولاً با موانع گوناگونی مواجه است.

(اکثر مراجعین در اتاق درمان، از این گونه افراد گله مند هستند. این در حالی است که این افراد با این ویژگی اخلاقی جهت رفع اشکال در رفتارشان هیچ وقت حاضر نیستند به روانشناس مراجعه کنند و بقیه مدام از آن ها شکایت دارند.)

ارائه راه حل

گاهی آدم ها فقط می خواهند تا از سمت دیگری شنیده شوند. در حالی که طرف مقابل به محض اینکه حرف های او را می شنود، دنبال ارائه راه حل است. این مدل رفتارها ممکن است فرد گوینده را کلافه کند. زیرا همیشه آدم ها دنبال پیدا کردن راه حل نیستند. بلکه دنبال خوب شنیده شدن هستند. شنیدنی بدون قضاوت  و فعالانه.

در حالی که اگر فرد مقابل شنونده فعالی نباشد و در این زمینه مهارت کافی را نداشته باشد، نمی تواند ارتباط را به نحو درستی حفظ کند و ارتباط با مانع جدی روبرو می شود

پس:  تا زمانی که شخص از شما راه حل نخواسته از ارائه راه حل بپرهیزید. سعی کنید به جای ارائه راه حل، شنونده فعال و مفیدی برای مخاطب تان باشید.

برچسب زدن

مواقعی پیش می آید که افراد انگ و برچسب زنی را سرلوحه خود قرار می دهند. بدین معنا که به محض دیدن رفتاری از فرد که احتمالاً اتفاقی بوده و ممکن نیست دوباره تکرار شود، شروع به برچسب زنی به فرد مقابل می کنند. مواردی از قبیل ” همیشه این طور هستی”، “تو آدم بی عرضه ای هستی”، “تو دروغ گو هستی” ،” تو دست و پاچلفتی هستی” و… مثال هایی از برچسب های رایج افراد است. این در حالی است که ممکن است شخصی یک یا دوبار در زندگی دچار مسائلی شود که مجبور به دروغ گفتن باشد (که البته درست نیست) و یا از پس کاری برنیاید و… . اما دلیل نمی شود که همیشه همین گونه باشد و متاسفانه توسط اشخاص برچسب دروغ گو، یا بی عرضه و… به او زده می شود.

تهدید کردن

حتما شنیده اید که افراد به قطع همکاری، قطع مزایای کاری، قطع امکاناتی در منزل و… دیگران را تهدید می کنند. یک زوج را در نظر بگیرید که به محض اینکه دعوا می کنند، خانم تهدید می کند که من به منزل مادرم خواهم رفت و دیگر باز نمی گردم. آقا تهدید می کند که دیگر خرجی نمی دهم. دیگر این امکانات را فراهم نمی کنم. فلان وسیله را نمی خرم و…

توصیه:  به محض اینکه نزاع و مشاجره ای بین شما ایجاد شد، به هیچ عنوان از امکاناتی که برای فرد مقابل فراهم می کنید دست آویز رسیدن به اهدافتان نکنید. بکوشید راه چاره ای برای به حداقل رساندن مشکلات تان بیابید.

قطع کردن صحبت فرد مقابل

حتما تا بحال برایتان پیش آمده که موقع حرف زدن حرفتان را قطع کنند و وسط حرف تان به اصطلاح بپرند. به احتمال زیاد ناراحت و آزرده خاطر می شوید. ساده است. کافیست امتحان کنید. یک بار که با فردی در حال صحبت هستید، مدام وسط حرفش بپرید. ماجرای خود را یادآوری کنید و شروع به تعریف کردن ماجرایی مشابه ماجرای او کنید. می بینید که طولی نمی کشد تا کلافه شده و اعلام می کند که صبر کن تا حرفم به اتمام برسد.

بی توجهی به احساسات فرد مقابل

گاهی پیش می آید که فردی هنگام صحبت کاملا به احساسات طرف مقابل بی توجه است. ممکن است ناراحتی کاملا مشخص باشد. اما نمی بیند. یا نمی خواهد ببیند. چون برایش مهم نیست. در این گونه موارد نیز مانع ارتباطی مهمی وجود دارد. باید سعی کنیم تا معنای پشت حرف های فرد را درک کنیم که این با تعامل درست با فرد مقابل میسر می شود. اگر ناراحت است، اگر حرفی دارد، اگر خوشحال است و… در حالت چهره نمایان می شود. فقط کمی دقت و صحبت درباره جزئیات احساسات یکدیگر لازم است تا افراد بتوانند کم کم برون ریزی کنند.

پس تا جایی که برایتان ممکن است، تلاش کنید احساسات طرف مقابل را تا جایی که ممکن است درک کنید و واکنش مناسب و به موقع نشان دهید.

نگاه از بالا به پایین

نمی دانم چقدر با علم تحلیل رفتار متقابل آشنا هستید. این علم می خواهد به ما بفهماند که ساختار مغز ما از سه بخش والد، بالغ و کودک تشکیل شده است.

نباید سعی کنید در روابط نگاه از بالا به پایین داشته باشید. مثلا زوجی را در نظر بگیرید که خانم دائما ادای والدها را در می آورد. دائم امر و نهی می کند و به همسرش می گوید: این کار را بکن”، این کار را نکن”. خلاصه دائم در حال قانون گزاری است. این گونه روابط مانند ارتباط والد – فرزندی است که البته هیچ سودی هم در پیشرفت و رشد ارتباط ندارد که هیچ. تازه یک آفت بزرگ نیز محسوب می شود.

روابطی که در آن افراد نقش هایی مانند پدر- مادر- معلم و … را به جای نقش اصلی خودشان ایفا می کنند و دائم در حال امرو نهی و نگاه از بالا به پایین هستند، روابط با اشکال جدی مواجه می شود.

بازرسی و بازجویی

این که دائم طرف مقابل را چک کنید و مثل یک بازجو دائم از چرایی مسائل سوال کنید، یا حتی سوالات شخصی مکرر از فرد بپرسید، گفت و گو شکل بازجویی به خود بی گیرد و باعث می شود ارتباط درست و مناسبی شکل نگیرد.

این مورد هم یکی دیگر از موانع ارتباطی محسوب می شود.

عوض کردن صحبت، گول زدن طرف مقابل و…

زمانی که با مخاطب خود در حال صحبت هستید، ممکن است بحث مورد نظر برای ما خوشایند نباشد و نتوانید بحث را ادامه دهید. یا اصلا حوصله ادامه صحبت را نداشته باشید. اینجاست که دوست دارید موضوع را عوض کنید، حواس فرد مقابل را پرت کنید و… معمولا فرد مقابل در برابر عکس العمل شما ناراحت و دلخور شده و صحبتش را قطع می کند. حتی ممکن است که به روی شما هم بیاورد که ” من دارم صحبت می کنم. چرا حرف را عوض می کنی؟ و…”

معمولا این طور مواقع افراد نمی توانند حرف شان را ادامه دهند. صحبت با کلی دلخوری و عصبانیت خاتمه می یابد. این مورد یکی از موانع ارتباطی رایج محسوب می شود.

مخالفت کردن، تحمیل عقاید و…

اینکه تلاش کنید تا نظر خود را بر دیگری تحمیل کنید، راه به جایی نمی برد و نوعی خودخواهی است. در واقع هر فردی طبق تربیت و نوع آداب و معاشرتی که از آغاز تا کنون داشته، نظر و عقیده ای دارد.

اینکه ما دائم از همان ابتدای ارتباط کلامی شروع به مخالفت کنیم، در واقع داریم خود و عقایدمان را به فرد مقابل تحمیل می کنیم. این کار نیز یک مانع ارتباطی قوی محسوب می شود.

و در آخر

این ها از مهمترین موانع ارتباطی بین افراد مختلف بود که ارائه شد. شما چه موردی به نظرتان می رسد که به موارد فوق اضافه کنیم؟ حتما در نظرات برای من بنویسید.

بهاره نام یار وب‌سایت
این بار آمده ام تا ماندگار شوم...! جاودانگی بهترین است. ولو فقط با یک جمله ی ساده. آن یک جمله می شود اثر انگشت تو در دنیایت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *