کتاب باشگاه 5 صبحی ها( 50 یادداشت در مورد کتاب)

در این یادداشت قصد دارم خلاصه کتاب باشگاه 5 صبحی ها که در آن پر از نکته های کاربردی و خواندنی بود، بگنجانم. با من همراه باشید. من دوره 5 صبحی ها را همزمان با خواندن این کتاب گذراندم و کنار اساتید خوب آن دوره چیزهای مفید زیادی یادگرفتم.
البته یادداشت هایم را در این نوشته، اکثرا محاوره و به زبان خودمانی نوشتم. چون در بیشتر جاها برداشت های خودم هم گنجانده شده. امیدوارم مفید واقع شود.

تلاش کنید هر روز دست کم یک یادداشت را بخوانید و در زندگی خود جاری کنید. من خیلی از این کتاب آموختم.

یادداشت اول

آدمای معمولی و متوسط خودشون رو نسبت به شرایطی که دارن محدود میکنن و محدودیت می آفرینن.
چیری که ما رو از پیشرفت باز می دارن، ترس هامونه.

یادداشت دوم

ما تا از منطقه امن خود پا فراتر نگذاریم، نمی توانیم موفق شویم. موفقیت درست در بیرون از محدودیت ها و سختی هاست. درست آنچه که شما رو عصبانی و حالت را بد میکنه، نشان میده که یه تغییری داره اتفاق می افته. چون مغز ما که دنبال راحتی است.
تک تک اعضای معرفی شده در این کتاب اعم از هنرمند، افسونگر، کارافرین، بخشی از وجود ما هستند که در قالب چنین نقشی در آمده.

یادداشت سوم

جالبه که محیط ما، میزان بهره وری و تأثیر ما را مشخص می کند.
این جمله و مشابه این مطلب در کتاب ذهنیت برنده هم آورده شده. هر دوی اینها اتفاق نظر بر سر این دارن که محیط تان را برای موفقیت آماده کنید.
یک نکته: من یادگرفتم راجع به بعضی اتفاقات مثلا دوره های آموزشی یا چیزایی از این قبیل را به کسانی که در محیط هستند و باعث میشوند آدم عقب بیفتد چیزی نگویم. محیط شامل اطرافیان، موقعیتت، دفتر کارت و… می شود.

یادداشت چهارم

برنده شدن در اول روز اتفاق می افتد. درست همان زمان که همه ی آدم ها خواب هستند و کمترین حواس پرتی موجود است.

یادداشت پنجم

یه جای کتاب میگه:
“چه فایده ای دارد، بهترین و احتمالا مؤثرترین روزهایتان را کوهنوردی کنید و بفهمید که کوه اشتباهی را آمده اید، آن هم وقتی که دیگر صغیف شده اید و صورتتان پُر از چین و چروک شده است؟ واقعاً ناراحت کننده است.

یه جا پایین تر میاد میگه:
” شکست در اصل پیروزیست و شکستی وجود ندارد. در اصل شکست یک پیروزی و موفقیت هست که شکل ظاهریش عوض شده. ”
با قسمت بالایی آدم یکم خلقش تنگ‌میشه. میاد ادامه اش اوضاع یکم بهتر میشه.
در کل به نظرم اینکه آدم مسیر و اشتباه بره که کمی عادیه. اینکه زود بفهمی و درستش کنی به نظرم مهمه.

از این قسمت یاد گرفتم: گاهی بعضی افراد دارن عادت سازی هاشون رو در معرض دید میذارن، این نیست که دارن شعار میدن. دارن یاد میدن عادت سازی کنین. عادت های سالم بسازید و…
چقدر مد شده پایین پست های مربوط به باشگاه بعضی افراد، متلک و کنایه های زیادی دیده میشه.
در حالی که این آدم اگه حداقل رو یه آدم تاثیر بذاره خودش عالیه.

یادداشت ششم

تمام شخصیت های کتاب برای هدف خاصی دور هم جمع شدن. من خودم شخصا خیلی مقاومت داشتم نسبت به ساخت عادت های کوچیک. این کتاب داره به من میفهمونه اگر غرور مانعم هس کنار بذارم و از قدمای کوچیک شروع کنم. چیزی که خیلی برای ساخت عادت های بزرگ تر مهمه.
من شخصا همیشه فکر میکردم عادت کوچیک‌یعنی چی؟ ۵ دقیقه ورزش یا 1 صفحه کتاب یعنی چی؟
کتاب باید زیاد خونده شه یا ورزش همین طور. خب مسلما بعد یه مدت آدم یا خسته میشه یا شکست میخوره. باید کم کم شروع کرد.

یادداشت هفتم

رهبران و آدمای بزرگ، بخشنده هستن. بخشندگی آدم رو از خود بزرگ بینی دور میکنه. بخشندگی باعث میشه علاوه بر نفع خود، نفع جمعی رو در نظر بگیری.
نکته بعدی عبارت و مفهوم خلوتگاهه. تو این قسمت داره افراد دیگه رو برای تمرکز روی خودشون و زندگی ایده ال به خلوتگاه دهکده میبره. این معنیش اینه که برای رسیدن به موفقیت تو این دنیای آشفته و شلوغ پلوغ نیاز به یه خلوتگاه داریم‌ . همین دوره۵ صبحی ها مصداق همینه. چون روز پر از شلوغیه

یادداشت هشتم

زمان شما محدود است، آن را با زندگی کردن به روش سایر افراد، هدر ندهید. اسیر یک
زندگی بر اساس نتایج افکار دیگران نشوید.

من خیلی این تجربه رو داشتم. اینکه دیگران نظریه درباره زندگی و روش اجرای هدفام به من به طور مدام ارائه میدن.
ولی دیگه الان سعی و تلاش کردم با احترام یا رد کنم یا کار خودمو انجام بدم‌. این طوری خودبخود افراد حریم خود و من رو بهتر شناسایی میکنن.
نکته بسیار مهم اینه: اگر واقعا نظرات سازنده و در جهت اهداف و کمک کننده باشه، حتما قبول میکنم. ولی اگر فقط ایراد و انتقاد صرف باشه در کنارش پیشنهاد سازنده نباشه نه.

یادداشت نهم

آدمای بزرگ دنیا ، هیچ وقت درگیر ظواهر نیستن. این جمله از استیو جابز بود که من از یک تی شرت یک جین میگیرم. هر وقت کهنه شد اون یکی رو میپوشم. در عوض انرژی و وقتم رو به جای صرف کردن برای اینکه واسه سخنرانی بعدی چی بپوشم، درگیر این میکنم چیزای جدید یادبگیرم.
تو این کتاب شخصیت بی خانمان ظاهری ژولیده یا شاید خیلی ساده تر از حد معمول داشته. در ادامه جزء ثروتمند ترین های منطقه بوده . و ظاهر ساده و .. رو یکی از هدف های سختی کشیدن و تمرین انضباط میدونه.

یادداشت دهم

برای داشتن نتایجی مشابه با 5%برتر، باید کاری را انجام دهید که 95%دیگر مردم نمیخواهند انجام دهند. و زمانی که اینگونه زندگی کنید، اکثر افراد شما را عجیب غریب خطاب میکنند. فراموش نکنید که برچسب عجیب بودن، هزینه ای است که باید برای بزرگی بپردازید.

یادداشت یازدهم

خیلیا به متوسط بودن و معمولی بودنشون در زندگی، رضایت میدن. خیلیا ترس دارن و نمیخوان دست از معمولی بودن بردارن. چرا ؟ چون تغییر سخته. در حقیقت این قسمت کتاب داره از منطقه امن یا حاشیه امن صحبت میکنه. بیشتر افراد برای بیرون اومدن از حاشیه امن خودشون، ترس دارن. چون تغییر سخته.

یادداشت دوازدهم

اینکه درگیری با عوامل ظاهری و ظاهر پرستی، هر چقدر بیشتر از حد معمول باشه، فرد رو از پرداختن به درون و ویژگیهای درونی و پرورش و رشد ویژگیهایی که در درونش هست غافل میکنه. پرداختن افراطی به ظاهر ، دیگه انرژی ای باقی نمیذاره تا یکم به باطن و درون و رشد درون خودمون برسیم.

یادداشت سیزدهم

ایده های نو زمانی به ذهن ما میرسد که در آرامش هستیم. باید در این دنیای شلوغ همیشه زمانی را برای حفظ آرامش خود کنار بذاریم.

یادداشت چهاردهم

ثروت خود واقعی آدم رو به بقیه نشان میده. اگر آدم خسیسی باشی، ممکنه با ثروت خسیس تر بشی و اگر ذاتا بخشنده باشی، بخشنده تر ات میکنه. ثروت درون آدما رو لو میده.

یادداشت پانزدهم

ساعت ۵ صبح میزان خلاقیت ما به اوج میرسد. چون با کمترین حواس پرتی و مزاحم دور و اطرافمون روبرو هستیم، بنابراین انرژی مون هم چند برابر میشه.

یادداشت شانزدهم

درک و فهم و آگاهی از مسیر از اولین نکات مهم در زمینه موفقیت هست.
بعدیش پیاده سازی انتخاب های بهتر، که من یه برداشت شخصی دارم. خود من یکم درگیر کمال گرایی بودم. به همین‌خاطر خیلی به انتخاب های بهتر و بهترین و از این دست مفاهیم توجه نمیکنم. چون ناخوداگاه منو تو چرخه معیوب کمال گرایی منفی می اندازه. همین که انجام میدم برام خوبه. درسته تلاش میکنم از دیروزم بهتر بشم و چیزای جدید یاد بگیرم. ولی فشار زیادی رو نمیخوام‌ تجربه کنم.

یادداشت هفدهم

برای موفقیت باید دقت و عمق بیشتری به یادگیری های خود بدهید. باید سطحی نباشید و سعی کنید امور را با جزییات بیشتر بررسی کنید.

یادداشت هجدهم

رقابت بین متوسط ها زیاد است. اما افراد فوق العاده و بزرگ غیر قابل رقابت هستند. هیچ رقیبی برای آنها تعریف نشده.

برداشت شخصی:

با تمام احترام، باید از متوسط بودن شروع کرد تا به سطح عالی رسید. چون حقیقت ماجرا این است که چقدر صبر کنیم تا همه چیز عالی عالی باشد تا شروع کنیم؟
در نتیجه این بخش کوچیک کتاب، با توجه به برداشت من، یکمی تبلیغ عالی بودنه.

یادداشت نوزدهم

برای رسیدن به موفقیت حواس پرتی ها رو به حداقل برسونید. کمتر ذهن تون رو درگیر مسائل بیهوده کنید. اینکه لحظات با ارزش اند و باید به آنها ارزش گذاشت. باید وقت را هدر نداد. درباره مفهوم مرگ اینکه هر لحظه ممکن است نباشیم در این دنیا و اینکه اگر تفکر مرگ‌ و محدودیت عمر را داشته باشیم بیهوده وقتمان را هدر نمیدهیم.

یادداشت بیستم

افراد بسیار موفق، خوش شانس نیستند. آنها خودشان شانس را به وجود میآورند. هر بار که در برابر وسوسه ها مقاومت میکنید و به دنبال بهینه سازی خودتان میروید، به شجاعت و از خودگذشتگی خودتان نیرو میبخشید.
یه جمله معروف هست که میگه: تلاش + فرصت = شانس

شانس الکی برا آدم ایجاد نمیشه. وقتی به موارد الکی و پیش پا افتاده نه میگیم و در عوض یه کار مفید انجام میدیم یعنی یک قدم به شانس نزدیک شدیم.

یادداشت بیست و یکم

هر چقدر صدای افکار محدود کننده ی درون خودمان را کم کنیم، صدای بزرگ شدن و رشد را بیشتر می شنویم.
من برداشتم این است که محدودکننده ها هم میتونه دور و بر ما باشه هم درون ما. خیلیا با افکار و باورهای محدود شونده ی خودشون جلوی ما ینگ می اندازن. اون ها رو هم باید کم رنگ‌کنیم.

یادداشت بیست و دوم

وابستگی به حواسپرتی و حواس پرت کن ها، مرگ خلاقیت است. در عصر حاضر حواس پرت کن ها مثل تلوزیون، فضای مجازی و محتوایی که ارائه میشوند، همه از خلاقیت جلوگیری میکنند. علاوه بر اون انسان ها از حالت انسانی خارج و تبدیل به ربات میشن. ارتباط معنای خودش رو از دست داده. این مسئله تقریبا باعث شده دنیای حواسپرتی ها ما رو کنترل کنه و دنیای حواس پرت کن ها بیشتر برای متوسط هاس نه افراد موفق جامعه.

یادداشت بیست و سوم

بیشتر دوسای های عمیق مهم است. این مهم نیس دوربرتان پر از دوست باشد. دوستی ها را محدود ولی عمیق کنید. این مهم نیست یک عالمه کتاب بخونید. مهم این است که چند تا کتاب عمیق بخونید و متوجه بشوید

یادداشت بیست و چهارم

دو نوع از لحاظ مفهومی مغز داریم. یکی مغز باستان و یکی مغز استادی.

مقایسه کردن کار مغز باستان ماست. مغز باستان ما روی گذشته و نقاط منفی تاکید دارد برای بقا. کار مغز باستان تلاش برای بقاست. ولی مدام حس منفی میدهد. یه مغز دیگه داریم به اسم مغز استادی که زمان خلاقیت، یادگیری و… با مغز باستان جنگ میکنه.

یادداشت بیست و پنجم

پیشرفت در بیداری اول صبح حاصل میشود که لحظه شکوهمندی می باشد. درست زمانی که کمترین محرکهاوجود دارد و میتوانی خلاقانه کار کنی. پاک کردن قلب برای رسیدن به موفقیت مهم تر از پاک کردن ذهن‌ است. شما برای رسیدن به موفقیت باید تلاش کنید قلب تان را پاک کنید. اینکه از ته قلب ناامید، خشمگین، عصبانی، ناراحت، کینه توز و…باشید هیچ وقت نباید انتظار موفقیت داشته باشید.

یادداشت بیست و ششم

آدم های موفق به سلامت جسمی از جمله ورزش کردن هم بسیار اهمیت میدهند. اگر میخواهید جزء موفق ها باشید، هر روز کمی ورزش کنید. سلامت جسمی تان به شما طول عمر میدهد. این خیلی خوب است که چند دهه بیشتر عمر کنید. به سلامت جسم و بعد روحتان اهمیت دهید. به قول فروید که گفته به هر نیاز و خواسته ای بی تفاوت باشی، می میرند. زنده زنده دفن می شوند. به نیاز به تفریح، سلامت جسمی و ورزش توجه ویژه کنید.

یادداشت بیست و هفتم

آدم های موفق روزی ۱ درصد روی عملکرد و رسیدن به اهدافشان کار میکنند. اگر میخواهید جزء ۱درصد جامعه باشید، روزی یک درصد در عملکردتان بهتر شوید. این یعنی ماهانه ۳۰ درصد بهتر شده و بعد از یک سال ۳۶۵درصد نزدیک تر به هدف تان شده اید.
اگر میخواهید تاریخ ساز شوید، انسجام و نظم و ترتیب را رعایت کنید. این است که تمایز ایجاد میکند. ما به جای اینکه یاد بگیریم از غنچه ی گل در حال حاضر که هست، لذت ببریم، انتظار یک باغ گل را میکشیم که از آن‌لذت ببریم. زندگی لذت بردن از لحظه حال است. نه اینکه به امید فردایی بهتر امروز را از دست بدهیم.

یادداشت بیست و هشتم

صبح زود از خواب بیدار شدن باعث میشه حتی تجربه های متفاوتی که همیشه آرزوشون رو داشتی برات رقم بخوره. فرصت تجربه های بهتر رو به آدم میده.
چیزی که باعث خلق موفقیت های بزرگ در آدم میشود، استعداد نیست بلکه عادت سازی و استمرار است.
افراد بزرگ‌و موفق و قهرمان دنیا، در دوران سختی و مشقت بلر قهمرمان شدند. اگر میخواهید یک موفقیتی کسب کنید ، باید تحمل رنج و سختی را به جان بخرید.رشد آن طرف حاشیه امن آدم هاست.

یادداشت بیست و نهم

افزایش خودکنترلی در یک حوزه مثلا سحرخیزی، کنترل در حوزه های دیگر را در فرد افزایش میدهد و باعث میشود فرد در همه ی امور کنترل خوبی داشته باشد‌.
افراد موفق کارهایی انجام میدهند که بازنده ها حاضر نیستند انجام بدهند.

خیلی ها از بین اطرافیان اصرار دارند بگویند که سحر خیزی هیچ تاثیری ندارد. تغییر اتقاق نمی افتد یا تمام عمر به جای امتحان کردن این موضوع، برای اثبات باورشان، با عالم و آدم می جنگند. آنها باورشان درباره تغییر را به کل دور انداخته اند. به این معتقدند که همین طور بدون تغییر میتوانند ادامه دهند و رشدی در کار نیست.
نکته بعد: عادت سازی مثل سحرخیزی را هر قدر تمرین کنید ساده تر میشود

یادداشت سی ام

وقتی دنبال کارهای بیهوده بروید مغزتان ضعیف میشود. برای پیشرفت دنبال کارهای بییهوده مثل دیدن تلوزیون نباشید.

برای قوی تر شدن باید تمرین های سخت انجام دهید. برای بالا بردن توان و رشد و توسعه فردی بکوشید در شرایط سخت از خود کار بکشید و یک سری سختی را تحمل کنید. خودتان را به شرایط سخت عادت دهید. این است که باعث رشد و پیشرفت میشود

یادداشت سی و یکم

قبل از اینکه بهانه برای از رخت خواب بلند نشدن برای خود بتراشید از رخت خواب برخیزید.
دومین نکته. نوابغ ممکن لست لباس های حتی تکراری بپوشند . چون ارزشمندی وقت ، محدود است. ان میزان وقت ارزشمند را بر روی مسائل مهمتر میگذارند تا اینکه چه بپوشم و…

یادداشت سی و دوم

سرسختی و جانزدن کلید موفقیت است. شما زمانی که خود را در سختی تصور میکنید پوستتان در حال کنده شدن است، در مسیر عادت سازی اولین مرحله سخت و ویران کننده است. مرحله دوم ساخت مسیرهای عصبی جدید است که در واقع شما را دچار آشفتگی میکند. و مرحله اخر یکپارچه کردن است. مرحله اول شبیه پوست اندازی است که برای ساختن هر یک از عادت های جدید شبیه تجربه مرگ و تولد مجدد برایمان میشود.

وقتی هفته اول عادت سازی، ساعت۵صبح از خواب بیدار شدید، مسلم است که دچار چالش میشوید. اصلا جا نزنید. ۶۶ روز طول میکشد تا این عادت سحر خیزی در شما نهادینه شود. ورزشکاران بزرگ دنیا، همین مدت روی عادت سحرخیزی تمرکز کرده اند‌. همه ی تغییرات مهم زندگی یک مرحله عبور از تاریکی دارند. عرفا این مرحله را مرحله تاریک روح مینامند.

یادداشت سی و سوم

زمانی که احساس کردین دیگر نمیتوانید استقامت کنید، به هیچ عنوان برنگردید. و تسلیم نشوید. این یعنی احترام گذاشتن به خود. عادت ۵ صبح را در خودتان نهادینه کنید. قهرمان شدن و موفقیت در یک شب اتفاق نمی افتد.

یادداشت سی و چهارم

سحرخیزی و اینکه ساعت ۵ از خواب بیدار شوید لزوما مهم نیست این مهم است که شما در این شصت دقیقه( قانون۲۰ ۲۰ ۲۰ )چه کارهایی انجام میدهید و چگونه از زمان تان به نحو درست استفاده میکنید. اینکه پیامهای فضای مجازی رو چک کنید و در گوشی باشید استفاده درست از این۶۰ دقیقه نیست.

یادداشت سی و پنجم

اگر تلاش کنید خود را دوست داشته باشید و به نیازهای خود و خواسته هایتان بیش از پیش اهمیت بدهید، دیگر احساس ناکافی بودن و ناخوب بودن به شما دست نمیدهد. و برده ی ضعف های تان نمیشوید. شما همه چیز را در درون خود دارید.
طفره رفتن از تغییر، یک نوع خود بیزاری است. دلیل دوست نداشتن خود گاهی به دلیل عمل نکردن به قولی است که افراد به خود میدهند.

یادداشت سی و ششم

کورتیزول در شما مانع نبوغ میشود. وقتی کورتیزول که هورمون استرس است در شما بالاترین حد خودش باشد، فرصت برای تاریخ سازی و تغییر را از دست میدهید. در نتیجه در قانون ۲۰.۲۰.۲۰ آن ۲۰ دقیقه اول ورزش کنید .کورتیزول را پایین میاورد و سلول های BDNFتمام سلول های آسیب خورده ازاسترس را ترمیم کرده و شما را برای برنده شدن آمادا میکند.
ترجیحا ورزشی کنید که عرق کنید.

یادداشت سی و هفتم

ورزش اول صبح باعث میشود انرژی آن با شما تا اخر روز همراه باشد.این باعث میشود در یرخورد با بقیه بیشتر بتوانید خود را کنترل کتید و اگر زمانی کسی باعث شد کاسه برتان لبریز شود ، زود از کوره در نروید .ورزش به حفظ آرامش کمک میکند.
بعد از ۲۰ دقیقه ورزش وارد ۲۰ دقیقه دوم میشویم یعنی حفظ آرامش یا همان تفکر عمیق و مدیتیشن و ریلکس کردن که به ما و بالاتر بردن عملکردمان و بهبودش کمک میکند.

۲۰ سال بعد به خاطر کارهایی که میتونستی و انجام ندادی حسرت میخوری.نه کارهایی که انجام دادی. ۱۰دقیقه وقت بگذار تا روزت را دقیق بنویسی. ۵.۲۰ دقیقه تا۵.۴۰ یادداشت برداری کنید. چون باعث میشود موقع کار کردن زیاد فکر نکنید. چیزهایی که یادداشت میکنید، تعهدات، آرزوهایتان، و شکرگزاری باشد.

احساسات خودتان را بنویسید. هم احساسات منفی هم احساسات مثبت را بنویسید. وقتی احساسات منفی به مرور تخلیه میشود، باعث میشود خلاقیت‌افزایش یابد. پس منفی و مثبت ها را با هم بنویسید. چون باعث رهایی از احساسات دشوار و بالا بردن خرد و شجاعت در شماست.

یادداشت سی و هشتم

زندگی کردن در گذشته باعث میشود انرژی بسیاری از افراد دزدیده میشود. یکی از دلایلی که افراد نمیتوانند به اندازه کافی موثر باشند این است که در گذشته سیر میکنند.
نکته ی بعدی ، مراقبه روزانه منظم باعث میشود سطح کورتیزول در افراد کاهش یابد و این باعث میشود استرس به مرور کاهش یابد.

یادداشت سی و نهم

یکی از کارهایی که افراد موفق انجام میدهند این است که با خواندن کتاب و یادگیری مطالب مفید روی رشد شخصی خود کار میکنند. این افراد سرگرمیهای بی هدف را دنبال نمیکنند.بهجای آن دنبال یادگیری و رشد و پیشرفت هستند و روی آموزش سرمایه گذاری میکنند. این گونه رفتار کردن بیشتر باعث با ارزش تر شدن و حرفه ای تر عمل کردن در سطح جامعه میشود.

یاددداشت چهلم

هورمون رشد در در هیپوفیز ترشح میشود که این هورمون به سوخت و ساز قوی و عمر طولانی کمک‌میکند. همچنین ماده ملاتونین در اثر خواب بیشتر ترشح میکند. خواب به میزان کافی باید باشد. نور آبی رنگ‌ وسایل الکترونیکی مثل گوشی ها، رایانه، تلوزیون و… سطح ملاتونین را کاهش و خواب را مختل میکنند.

یادداشت چهل و یکم

این قسمت کتاب ، در مورد برنامه ریزی و تقسیم زمان به قسمت های کوچک است. هر کدام از آیتم ها ۲۰ دقیقه برایش زمان کافیست. تا ساعت  ۲۱.۳۰ زمان معین شده است. فرد با در نظر گرفتن این مدال از برنامه ریزی باید حداکثر تا ساعت در خواب عمیق باشد.

یادداشت چهل و دوم

ما از زمان کودکی یک سری باور های محدود کننده ای داریم که برای رشد و پیشرفت، باید روی باورهای محدود کننده کار کنیم.
برای تقسیم بندی زمان در صبح، ۵ تا ۵.۲۰ ورزش و نرمش کششی، ۵.۲۰ تا ۵.۴۰، به سکوت عمیق یا مدیتیشن میپردازیم و یادداشت روزانه یا برنامه امروزمان را یادداشت میکنیم.۵.۴۰ تا ۶ گوش کردن به کتاب صوتی، این قانون ۲۰.۲۰.۲۰ است که هر ۲۰ دقیقه به یک چیزی اختصاص دارد و به ۳ ۲۰ دقیقه تقسیم می شود. ۶۶ روز باید این روش اعمال شود تا این عادت در ما نهادینه شود.

یادداشت چهل و سوم

برای موفقیت بیشتر، از قانون ۹۰/۹۰/۱ استفاده کنید . برای ۹۰ روز آیندتون روزی ۹۰ دقیقه فقط به یک کار اختصاص دهید. وقتی سرکارتان هستید، وقت آن نیست که به شایعه پراکنی ها توجه کنید.و آنها را دنبال کنید. یا خبرچینی و خبرهای روز را دنبال کنید و خرید آنلاین انجام دهید و پیام چک کنید. وقتی سرکار هستید، زمان ایجاد بهترین محصول است.

۵ هدف روزانه کوچک داشته باشید. آدم های موفق هر روز ۵ هدف روزانه کوچک را دنبال میکنند.
از قانون ۶۰/۱۰ استفاده کنید. ۶۰ دقیقه متمرکز روی کار شوید. ۱۰ دقیقه استراحت کنید. و خود را بازیابی کنید.

یادداشت چهل و چهارم

۱. سعی کنید در طول روز دوبار ورزش کنید. دومین ورزش را به انتهای روز کاری موکول کنید. ملاتونین را افزایش میدهد. خواب را حتی برای تان به دنبال دارد. با افزایش هورمون رشد، طول عمر را افزایش میدهد.
۲. ماساژ درمانی در طول ماه حداقل دو بار انجام دهید. باعث کاهش کورتیزول( هورمون ترس و اضطراب)، افزایش دوپامین( هورمون افزایش انگیزه) و افزایش سروتونین (هورمون شادی) می شود.
۳. تیم داشته باشید. برای اینکه از زمان تان بهترین بهره را ببرید، سعی بر برون سپاری برخی کارها داشته باشید تا زمان را به خاطر انجام کارهایی که تخصص تان نیست هدر ندهید.

۴. برنامه ریزی کنید. برنامه ریزی داشته باشید. جمعه ها برای یک هفته زیبا و عالی برنامه بچینید. نیپ ساعت وقت بگذارید داستان هفته ای که گذشت را بنویسید. و پیش فرض هایی برای هفته جاری بنویسید.

یادداشت چهل و پنجم

کار بیشتر برای بهره وری بیشتر صحیح نیست. ۵ دارایی یک فرد نابغه: انرژی، تمرکز ذهنی، اراده شخصی، استعداد بدیع و زمان است.

باید در طی دوره هایی کار مشتاقانه داشته باشید. متمرکز کار کنید. در بالاترین سطح کار کنید. بعد از آن بلوک های زمانی مشخص برای استراحت و سوخت گیری داشته باشید و تجدید قوا کنید. رشد در مرحله استراحت اتفاق می افتد.
رشد+ استقامت= فشار× سوخت گیری.
از منطقه ی امن خودتون بیرون بیاید. رشد بیرون از منطقه امن اتفاق می افتد.

یادداشت چهل و ششم

نکته ۱.
اصل تجدید قوا و استراحت بین تمرین های ورزشی سنگین، اصل مهمی است. نباید بدون استراحت به خودتان فشار بیاورید.
در عین حال در مورد تغییرات اساسی، اگر میخواهید مرزهای کنونی تغییر را در نوردید یا تغییر اساسی و قابل توجهی در شما ایجاد شود، مثلا اگر همیشه ۲۰۰ تا حرکت ورزشی انجام میدهید باید ۳۰۰ بار آن حرکت را انجام دهید. اما استراحت در این میان، به شما این امکان را میدهد که عظمت و شکوه ابتدایی را در خود شکوفا کنید.

نکته ۲.

رویای بزرگ داشته باش. اما کوچک آغاز کن. همین حالا شروع کن.

چرا تمام افراد موفق دانشمندان، سرمایه گذاران، صنعت گران و هنرمندان تلاش میکنند تا تنها باشند؟ یکی از راه های داشتن یک ذهن پیشرفته گذراندن زمان های زیاد برای فکر کردن در سکوت است. در نهایت شما تنها کسی هستی که تمام عمرتان با خودتان خواهید بود. خب چرا نباید رابطه تان با خود والایتان را تقویت کنید؟ و نابغه درون تان را بشناسید؟ و رابطه عاشقانه با طبیعت درون تان داشته باشید؟

از خوشی های ساده لذت ببرید که هر روز با آنها مواجه میشوید.
اگر بخش هایی از وجودتان درگیر ناامیدی و ناراحتی و آسیب های گذشته است، محال است بتوانید وارد جادویی شوید که هر روز صبح برای تان به ارمغان می آورد. شکست ترس را به طرز اغراق آمیزی بیشتر میکند.

یادداشت چهل و هفتم

نکته ۱.
شجاعت یک سلاح قوی است تا نیروی پشیمانی را شکست دهد.

نکته ۲.
اینکه افراد پولدار پول بسیار، شادابی و تاثیر زیاد را به خاطر شانس و طالع شان بدست آورده اند، دروغ بزرگی است.

نکته۳.
۴ منبع که باعث میشود معجزه به وجود بیاورید:
افکار، احساسات، کلمات، اعمال هستند.

نکته۴.
اگر به کسانی دقت کنید که توانایی های خود را دست کم میگیرند، دقیقا متوجه میشوید چرا شرایط تان دشوار است. آنها افکارشان را بر روی محدودیت ها متمرکز میکنند. به جای آنکه بر روی فراوانی متمرکز بکنند.

نکته۵.
زندگی تان‌ را سرشار از معاشرت با افراد فوق العاده عالی، سازنده، اخلاقی، مثبت و سالم کنید. قدردانی از نعمات را فراموش نکنید.

یادداشت چهل و هشتم

سازگاری هدونیک، شرایط روانشناسی ای است که انسان با تغییرات محیط زندگی سازگاری پیدا میکند. بعد از سالها به یک میزان حقوق میرسید، احساس خوشحالی میکنید. بعد از مدتی این سطح از درامد عادی میشود و دیگر احساس شادی نمیکنید. ماشینی که آرزوی خریدن آن را داشته اید بعد از مدتی جزئی از وسیله های شما میشود. راه حل چیست؟ مدام استانداردها در کیفیت زندگی تان را افزایش دهید.

یک زندگی در سطح و کلاس جهانی داشته باشید. بهترین کتاب ها را بخوانید. بهترین و سالم ترین غذاها را بخورید. بهترین لباس ها را بپوشید. وقتی رستوران میروید انعام خوب دهید. بگذارید طبیعت بداند که شما ارزش برگشت پول را به خودتان دارید. شما ارزش پول را فهمیده اید. نه اینکه بدهکار باشید، نه! ولی سعی کنید هر روزتان بهتر از قبل باشد.

یادداشت چهل و نهم

نشان دادن استعدادهایتان و لذت بردن از زندگی را به تعویق نیندازید. بسیار غم انگیز است که افراد تا زمانی که خیلی پیر شوند، از زندگی لذت نمیبرند. خوشحالی تان را‌ تا زمانی که پول بیشتری در بانک دارید به تعویق نیندازید. مانتد یک قهرمان زندگی کنید.

از نلسون ماندلا:

آزاد بودن لزوما به معنای باز کردن دستبندها نیست. بلکه به معنای زندگی کردن به شیوه ای هست که به آزادی دیگران احترام میگذارد و آن را افزایش میدهد. هیچ کس به دنیا نمی آید که از رنگ‌موست و نژاد و مذهب یکی متنفر باشد.

افراد تنفر و نفرت ورزی را یاد میگیرند. اگر مردم یاد میگیرند که متنفر باشند، پس میتوانند یاد بگیرند به هم عشق بورزند.
دیگر نیروی تسلط خودتان را به تعویق نیندازید. در برابر نیروهای قوی خودتان مقاومت نکنید. اجازه ندهید تا سایه ترس، رد شدن، شک و تردید و ناامیدی جلوی درخشش خود والای‌تان را بگیرد.

یادداشت پنجاهم

رهبری کردن:
رهبری کردن به معنای الهام بخشیدن به دیگران با استفاده از روش زندگی‌تان است. رهبری کردن به معنای عبور کردن از آتش سخت ترین شرایط برای وارد شدن به درون بخشندگی اس. رهبری کردن به معنای حذف تمام متوسط بودن ها در زندگی تان است. رهبری کردن به معنای تبدیل ترس ها به پیروزی و فرصت ها و دل شکستن ها به قهرمانی ست.

۷ فضیلت انسان های تاریخ ساز

  • فروتنی
  • ادب
  • صداقت و راستی
  • بخشش
  • شجاعت
  • صمیمیت
  • فهم بالا
بهاره نام یار وب‌سایت
این بار آمده ام تا ماندگار شوم...! جاودانگی بهترین است. ولو فقط با یک جمله ی ساده. آن یک جمله می شود اثر انگشت تو در دنیایت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *