دلایل پرداختن به موضوع فرسودگی شغلی
فرسودگی شغلی، از عواملی است که بر روی روان و کیفیت کار فرد تاثیر بسزایی می گذارد.
زمانی که کارفرما از فرد کاری را که از وظایف اوست، می خواهد، او موظف است آن را به طور مطلوب و سر موقع تحویل دهد. زمانی این مهم فراهم می شود که فرد بتواند بر انرژی های منفی حاکم بر اوضاع، مسلّط بوده و هیجانات خود را مدیریت کند. از پس چالش های مربوط به فرسودگی ناشی از فشار کاری برآید و خلاصه تمام مسیر را در نوردد تا یک وظیفه یا وظایف خُرد و کلان را درست انجام دهد.
فرسودگی شغلی از این منظر مهم است که بر روی تک تک مسائل زندگی شخصی و کاری و اجتماعی فرد تاثیرگذار است.
وقتی دچار فرسودگی شغلی می شوید، مخصوصا اگر در جایی مشغول به کارید که با ارباب رجوع ارتباط مستقیم دارید، مانند پزشکان و پرستاران، معمولاً خدمات ضعیف تری را نسبت به قبل ارائه خواهید داد. در نتیجه آن سازمان مربوطه، معمولاً دچار یک زیان جمعی می شود و این ضرر به همه ی قسمت های آن مجموعه سرایت می کند.
پس اگر می گوییم پیشگیری از فرسودگی شغلی، صحبت از فرسایش یک فرد نیست. صحبت آسیب به مجموعه ای از افراد است که با هم در ارتباط بوده و در یک مجموعه فعالیت می کنند.
مثال:
به طور مثال پزشکی که در یک مجموعه کوچک درمانی مشغول فعالیت اسـت، اگر دچار مشکلات فرسودگی شغلی شود، ممکن است به درستی نتواند امور هیجانی خود را مدیریت کند. در نتیجه ممکن است برخورد مناسبی با پرسنل مجموعه و در نهایت بیماران نداشته باشد. مدام به دلایل و بهانه های مختلف محل کار را زودتر ترک کند، با اطرافیان( همکاران و بیماران ) با پرخاشگری برخورد کند، دائم در حال چرت زدن یا اتلاف وقت در امور غیر ضروری باشد و…
این امر ممکن است در بلندمدت اعتراض بقیه بیماران و همکاران را در پی داشته باشد. وقتی که این امر مدام تکرار شود، فضای حاکم بر آن محیط کار، بسیار متشنّج و استرس زا می شود. استرس که از حد و مرز خود خارج شود و هیچ تدبیری جهت رفع آن صورت نگیرد، کم کم منجر به فرسودگی و در انتها متأسفانه تبدیل به اختلالاتی همچون افسردگی، و اختلال انطباقی می شود.
حال، توصیه می شود جلوی ضرر را پیش از اینکه آسیب های بیشتری بزند باید بگیرید.
در غیر این صورت، شما می مانید و آسیبی که از فشار کاری بی حساب و کتاب و عدم مدیریت هیجان ها خورده اید.
